بازاریابی به زبان ساده – بخش دوم

بازاریابی به زبان ساده – بخش دوم

فهرست مطالب

همان طور که در مقاله قبلی بازاریابی به زبان ساده خواندید، بازاریابی به معنای؛ پیدا کردن بازار است و نه به معنی فروش و معرفی محصول به صورت تلفنی و یا حضوری در بازارها.در این مقاله بیشتر به بررسی بازاریابی میپردازیم.

بازاریابی به زبان ساده - بخش دوم

همان طور که گفته شد، بازاریابی یک فرایند مدیریتی است که به واسطه آن ذی نفعان از طریق تولید و مبادله با یکدیگر به امر تأمین نیازها و خواسته های خود می پردازند. اولین بخش تحقیقات بازاریابی است که نقش بسیار موثری در مباحث بازاریابی ایفا می نماید.تا زمانی که تحقیقات علمی و میدانی در بازار از مصرف کنندگان انجام نشود امکان تجویز نسخه وجود ندارد و یا حداقل به صورت قطعی نمی توان اظهار نظر کرد.

تحقیقات بازار از لحاظ علمی به معنی فرایند طراحی، جمع آوری، تجزیه و تحلیل و ارائه سیستماتیک داده ها و یافته های مربوط به یک وضعیت خاص بازاریابی می باشد که شرکت با آن مواجه شده است. مرحله پس از انجام تحقیقات بازاریابی، بخش بندی بازارهاست. بخش بندی بدین معناست که به منظور ارضاء کلیه خواسته‌های خریداران یا مشتریان، مشتریان با نیازهای مشابه را انتخاب نماییم. به عنوان مثال گفتیم که مشتریان با سن یکسان یا مشتریان یک منطقه را تحت پوشش قرار می دهید.

مرحله بعدی، هدف گذاری در بازارها است. تا زمانی که هدف در سازمان مشخص نگردد، نمی توان دست به اقدام اجرایی و استفاده از ابزارهای بازاریابی نمود. هدف گذاری در واقع همان اولویت بندی بخش های پر اهمیت در بازار است. یعنی وقتی مشخص شد که بخش بندی بر چه اساسی صورت می پذیرد و بخش بندی انجام شد، به سراغ بخش های پر اهمیت که توان رقابت برای محصول و شرکت ما در آن بخش ها وجود دارد، می رویم.

هدف گذاری نه تنها در رشد و بلوغ کنونی سازمان تأثیر بسزایی دارد، بلکه آینده یک کسب و کار را نیز تشکیل می دهد.در واقع پس از انجام تحقیقات بازاریابی و بخش بندی بازار، مرحله ای که بایستی مورد بررسی قرار گیرد،هدف گذاری موثر و علمی در خصوص بازار است.هدف گذاری موثر در واقع تلاشی ارزنده است و در صورتی که پیرو هدفی کارامد و علمی باشد یقیناً نتایجی مثبت و پربار در پی خواهد داشت.

اولین نکته ای که هر فردی در عمل بایستی به منظور برنامه ریزی های بلند مدت و کوتاه مدت در نظر داشته باشد، ابتدا استراتژی سازمان و پس از آن مکتوب نمودن برنامه ها است.

زیرا کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتر است.

ویژگی یک هدف گذاری علمی و عملیاتی در خصوص بازاریابی عبارتست از:

  1. روشن و شفاف باشد.
  2. به واقعیت و اجرا و همچنین وضعیت اقتصادی و روند بازار نزدیک باشد(البته کمی پیشروی از بازار بد نیست)
  3. محرک باشد و پیشران ها در بیانیه هدف دیده شود.
  4. ثبت و ضبط شود. در صورتی که مکتوب نشود، قابلیت اجرا ندارد.
  5. قابل اندازه گیری و محاسبه باشد.
  6. هدف گذاری باید با کمک کارکنان کلیدی و به عقیده بعضی از مدیران با کمک تمام سازمان صورت پذیرد و مورد فهم برای تمام کارکنان باشد.
  7. هدف بایستی سود مادی و معنوی در پی داشته باشد.
  8. هدف و هدف گذاری باید انعطاف پذیر باشد و در زمانی که احتیاج به اصلاح داشت، بتوان بدون ضربه زدن به کل شاکله آن را تغییر داد.
  9. هدف باید با در نظر داشتن منابع و امکانات موجود برنامه ریزی گردد و در غیر اینصورت از فرایند عملیاتی شدن دور می شود.

پژوهشگران پارک بازاریابی در تحقیقات خود بدان دست یافته اند که:

  •  افرادی که مسئولیت هدف گذاری را بر عهده می گیرند بایستی در دو محور با تجربه باشند. اول محور تخصصی آن شرکت مثلاً ساختمان یا … و محور دوم در برنامه ریزی که این نیز خود یک مهارت جامع است.
  • اهداف بایستی بر اساس واقعیات درونی و بیرونی و با توجه به نقاط ضعف و قوت سازمان تدوین شوند.(به عنوان مثال SWOT)
  • باید به برنامه ها وزن داده و اولویت بندی شوند و برنامه های با اهمیت و با اولویت را با دقت بیشتری پیگیری نمود.
  • اهتمام به اجرای برنامه ها را در مدیران و نیروی انسانی سازمان نهادینه کنیم.
  • اهداف کلی را به اهداف کوچکتر که قابلیت اجرا، اندازه گیری و کنترل دارند،تقسیم نموده تا اجرای آن خارج از توان سازمان یا شرکت به نظر نرسد.
  • اهداف هفتگی و روزانه را بایستی با الهام گرفتن از برنامه استراتژیک پنج ساله، سه سال و سالانه تنظیم نمود.

آموزش بازاریابی به زبان ساده توسط پارک بازاریابی ایران نوشته و برای سئوموز ارسال شده است.